يار چون ديد مرا صد گره بر ابرو زد
مگر آهنگ گسستن ، گره بستن دارد؟
شيخ بهايي
يك گل ز باغ دوست ، كسي بو نمي كند
تا هر چه غير اوست ، به يك سو نمي كند
كاظم بهمني
يك نگاهت به من آموخت كه در حرف زدن
چشم ها بيشتر از حنجره ها مي فهمند
صائب تبريزي
يك دل ، حواس جمع مرا تار و مار كرد
زلف شكسته تو به صد دل چه مي كند؟
عليرضا قزوه
يقين دارم سرانجام من از اين خوبتر مي شد
اگر از مرگ هم چون زندگي پروا نمي كردم
اديب بيضايي
ياد آزاي بر آرد دودم از سر تا به دهر
كار دل با آن كمند تابدار افتاده است
گروس عبدالملكيان
يك لحظه خواستم ، چون كودكي كه
ناشيانه دست در آتش فرو برد خواستم تو را
رسول يونان
يك روز مي آيي
و در گورستان دور
در استخوانم مي دمي
تا شعرهاي ناسروده ام را بشنوي
روشن اصفهاني
يا رب جزاي خير ده آن را كه خون من
دانسته جاي باده گلگون به جام كرد
هلاكي همداني
يار دل برد و پي بردن جان مي آيد
شادمانيم كه يك بار دگر مي آيد
قصاب كاشاني
يك مست مي شوق در اين مدرسه ها نيست
قربان خرابات كه هشيار ندارد
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 73
بازدید هفته : 303
بازدید ماه : 695
بازدید کل : 92234
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1